ویترین

بخشی از کار ویترین، گاه معرفی کتابها و آثار بد است و گاه خوب. برای بهتر دیدن و برای تمیز منصفانه بین آنها. آن بخش دیگر نیز، همچون آواره‌ای فضول، حول و حوش ادبیات و هنر می‌چرخد و خیره و بی غرض. خلاصه سعی بر این است.

ویترین

بخشی از کار ویترین، گاه معرفی کتابها و آثار بد است و گاه خوب. برای بهتر دیدن و برای تمیز منصفانه بین آنها. آن بخش دیگر نیز، همچون آواره‌ای فضول، حول و حوش ادبیات و هنر می‌چرخد و خیره و بی غرض. خلاصه سعی بر این است.

«من برای رنج خود شعر میگویم.»

نیما یوشیج

۲ مطلب با موضوع «هنر و نمایش» ثبت شده است

چهارراه بیضایی؛ نمایشی از بیم و امید برای آینده ایران

پیمان ملاز

چهارراه؛ نمایشنامه و کارگردان: بهرام بیضایی
استنفورد، کالیفرنیا، فروردین 1397

پس از نمایش “مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین” در سال 1384، بهرام بیضایی در مصاحبه ای نمایش را یک “فریاد” توصیف کرد. “چهاراه” نیز مثل “مجلس شبیه…” در واقع “هشدارى است براى آینده ” مقاومتی است در برابر “میل جمعى به فراموشى” و روایت کابوسى است تاریخى که “قربانیانش همواره صاحبان قلم و اندیشه بوده اند”. داستانی است “نه تنها از گذشته که همچنین از آینده، و هر زمان و هر جا مى تواند اتفاق بیفتد”.

آیدین آغداشلو در وصف بیضایی گفته بود

شمایل و پایان بندی

در نقدِ نقدِ هنرهای تجسمی ایران
صالح تسبیحی

آنچه ما” نقد هنرهای تجسمی” به زبان فارسی خوانده ایم و می دانیم، ناظر است به تاریخچه ای الکن، از هم گسسته و آشفته که عمدتا نویسندگانِ شاخه های دیگر هنر به آن ورود کرده اند و دیرینه ترین ماندگاری شان بیش از یک دهه نبوده است. به حتم بعضی شان تاثیر گذار و عمیق هم بوده اند. و بسیاری از هنرمندانِ حالِ حاضرِ ایران از نوشته های آنان بهره برده اند اما پرسش اصلی این است که چرا نقدِ هنرهای تجسمی هرگز، مانند سینما یا موسیقی حرفه ای تر و جدی تر پی گرفته نشد. من به سهم خود، به عنوان کسی که گه گاه در این حوزه فعال بوده ام آسیب شناسیِ ماجرا را با مولفه های زیر فهمیدنی تر می دانم:
ندانم که ندانم
عمدتا و معمولا دیده شده است که نویسنده‌ی هنرهای تجسمی مشخصا نمی داند نقد چیست. هنوز بعد سالها، نوشته هایی عنوانِ نقد بر خود دارند که در توصیفِ فضای گالری، پله ها، سرو شکل و شمایلِ آثار و توضیحِ جزییاتِ اثر هنری متوقفند. سبک و سیاقی که سالهای دور، برای جبرانِ نبودِ عکس و امکانات، پاورقی نویسها اختراع کردند و سالهاست از کار افتاده.