ویترین

بخشی از کار ویترین، گاه معرفی کتابها و آثار بد است و گاه خوب. برای بهتر دیدن و برای تمیز منصفانه بین آنها. آن بخش دیگر نیز، همچون آواره‌ای فضول، حول و حوش ادبیات و هنر می‌چرخد و خیره و بی غرض. خلاصه سعی بر این است.

ویترین

بخشی از کار ویترین، گاه معرفی کتابها و آثار بد است و گاه خوب. برای بهتر دیدن و برای تمیز منصفانه بین آنها. آن بخش دیگر نیز، همچون آواره‌ای فضول، حول و حوش ادبیات و هنر می‌چرخد و خیره و بی غرض. خلاصه سعی بر این است.

«من برای رنج خود شعر میگویم.»

نیما یوشیج

۷ مطلب با موضوع «جامعه و سیاست» ثبت شده است

این مطلب به مناسبت انتخاب شهر شیراز به عنوان دومین شهر ادبی جهان به انتخاب یونسکو در سایت بنیاد فارس‌شناسی منتشرشده و ما امروز آن را در این وبلاگ بازنشر کرده‌ایم. به امید بهروزی و شادی ایران و ایرانی و پویایی زبان و انسانِ فارسی.

شیراز


این خبر در بسیاری از مطبوعات و رسانه های جمعی به استحضار همگان رسید که شهر شیراز دومین شهر ادبی جهان شناخته شد و جای بسی مباهات و افتخار برای ما ایرانیان است که در بین هجمه عظیم تبلیغاتی مخرب غرب که سعی دارند از کشورهایی چون ایران، تصویری نادرست و نامطلوب در سطح جهانی ارائه دهند، یک تشکیلات بزرگ و مهم بین المللی به اسم یونسکو بیاید و در میان شهرهای مختلف جهان، شهر شیراز را به عنوان دومین شهر ادبی جهان معرفی کند. البته باید اذعان داشت که این نامگذاری یک کار تعجب آور نیست چرا که شهری چون شیراز پتانسیل لازم را برای شهر ادبی جهان شدن با خود دارد. حال چگونه و چرا این طور است!؟ سطوری چند در باب شهر شیراز و آنچه از منظر شاعران ایران زمین درباره آن بیان شده، به رشته تحریر درمی آید اما قبل از آن بد نیست اشارتی چند به شیراز و تاریخچه بنای این شهر بیندازیم:

تمام تاریخ ایران مملوء از بازی امواج مرده­‌پرستی و مرده آزاری­‌ست. در کش و قوس این دو، آدمی و انسانیت نخستین چیزی­‌ست که به باد می‌­رود، دود می­‌شود و به باد می­‌رود. آرمان ریاحی در یادداشت زیر با توجه به یکی از این دو قطب، با محوریت ماجرای مومیایی رضاخان با نگاهی روشنگر و منصفانه به مرور تاریخی مرده­‌آزاری در ایران پرداخته است. شاه پشت شاه، قرن پشت قرن، سلسله پشت سلسله، نوآمده­‌ها با دفع و آزار فرد پیش از خویش به مدح و اثبات خود می­‌رسند. انگار همه­‌ی تاریخ، تاریخ دشمنی‌ست. دشمن­ها در حال رقابت، حکومت، زیستن­ و نوشتن­‌اند؛ نوشتنِ تاریخ. بیهوده نیست که بنیامین با تیزهوشی وافر خویش می­‌گوید: « در صورت پیروزی دشمن، مردگان نیز در امان نخواهند بود.»


یادداشتی طناز، نکته بین و واقعی. این متن چندی پیش در سایت شبکه آفتاب به قلم کارولین کیوچی و ترجمه‌ی کتایون شهمیرزادیان منتشر شده و ما امروز آن را در ویترین بازنشر نموده‌ایم.


ای کتاب‌نخوان عزیز، لطفاً این حرف‌ها را نزن!

پانزده سؤالی که نباید از کتابخوان‌ها بپرسید.

کارولین کیوچی | برگردان علیرضا شهمیرزادیان


اشاره: ماریو بارگاس یوسا در مقدمه‌ی کتاب «چرا ادبیات» نوشته است در اغلب تورهایی که برای معرفی کتاب‌های جدیدش می‌رود، یا حتی در جلسه‌ی امضا و کتابخوانی، همیشه مردانی با سرووضع مرتب سراغش می‌آیند و از او می‌خواهند کتابشان را برای همسر، مادر یا دختر مرد امضا کند. یوسا می‌نویسد: «اغلبشان می‌گویند اوه ما خیلی مشغله داریم، سرمان حسابی شلوغ است و وقتی برای رمان خواندن برایمان نمی‌ماند، اما خب می‌دانید که زن‌ها خیلی رمان دوست دارند.» یوسا می‌گوید هنوز بسیاری باور دارند رمان خواندن یک امر زنانه است. او از این جواب‌های همیشگی سرگیجه می‌گیرد و معتقد است

بازنشر از سایت ایران آرت



  کتاب‌فروشی‌های عجیب دنیا

با 10 کتاب‌فروشی مهم و اثرگذار دنیا که نقش زیادی در شکل‌دهی فرهنگ و تاریخ دنیا دارند آشنا شوید.


ایران آرت: کتاب‌فروشی‌ها اهمیت زیادی در شکل‌دهی فرهنگ و تاریخ دنیا دارد و بسیاری از رخدادهای فرهنگی در کتاب‌فروشی‌ها رخ می‌دهد. خبرگزاری ایبنا در این مطلب کتاب‌فروشی‌های مهم و اثرگذار دنیا را معرفی کرده است.

دیداری از گوشه های رشد در روزگار دگرگونی / ابراهیم گلستان

دیداری از گوشه های رشد در روزگار دگرگونی /  ابراهیم گلستان

آنچه در ادامه خواهید خواند، بازنشر نوشته ای خواندنی است از ابراهیم گلستان، حکایتی از روزگار رفته که با زبانی روایی و نثری جذاب به سبک و سیاق همیشه اش، این نوشته پیشتر در مجله فراسو شماره چهاردهم بیرون آمده، اما در فضای مجازی برای اولین بار است که منتشر می شود. با سپاس از سردبیر فراسو که مطلب را در اختیار مد و مه قرار دادند.

چهارراه بیضایی؛ نمایشی از بیم و امید برای آینده ایران

پیمان ملاز

چهارراه؛ نمایشنامه و کارگردان: بهرام بیضایی
استنفورد، کالیفرنیا، فروردین 1397

پس از نمایش “مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین” در سال 1384، بهرام بیضایی در مصاحبه ای نمایش را یک “فریاد” توصیف کرد. “چهاراه” نیز مثل “مجلس شبیه…” در واقع “هشدارى است براى آینده ” مقاومتی است در برابر “میل جمعى به فراموشى” و روایت کابوسى است تاریخى که “قربانیانش همواره صاحبان قلم و اندیشه بوده اند”. داستانی است “نه تنها از گذشته که همچنین از آینده، و هر زمان و هر جا مى تواند اتفاق بیفتد”.

آیدین آغداشلو در وصف بیضایی گفته بود